loading...
استارت اپ خلاقانه
استارت اپ نویس بازدید : 152 چهارشنبه 02 مرداد 1398 نظرات (0)
  • سرمایه‌گذار خطرپذیر: قراردادهای محافظه کارانه، تعریف جریمه برای کارآفرین، عدم پایبندی به تعهدهای پرداخت، تاخیر بسیار در انجام فرایندها، حجم سرمایه‌گذاری پایین، مقاومت در مقابل درآمد ماهیانه کارآفرین، قراردهای متناقض، عدم شناخت مشکلات شرکت‌داری، تعاریف پیچیده از سهام ممتاز، عدم شناخت مشکلات راه اندازی استارتاپ، بهره برداری تبلیغاتی
  • شتابدهنده‌منتورهای غیرحرفه‌ای، قراردادهای مطالبه‌گرانه، تقلیل مفهوم، برندینگ، تجربه ملموس کسب و کاری
  • نیروی انسانی: کار تیمی، مدیریت زمان، مهارت های سخت و نرم، روحیه جنگندگی، آموزش مداوم، جاه طلبی، کار سخت، مستندسازی، نوآوری، اعتماد، اتفاقات غیرمترقبه، علاقه شدید، تمرکز، اهمیت بازار، لذت بردن از مسیر، درخشیدن، تفاوت استارتاپ و یک بیزینس سنتی، مسائل حقوقی.  

بدیهی است پایه های تمایز ذکر شده در بالا، لزوما به همه فعالین اکوسیستم ربط پیدا نمی کند. ولی سعی شده است بخشی از این تفاوت ها فهرست شود.   

نتیجه تصویری برای سرمایه گذاری خطر پذیر

  • مدل رشد بر اساس ایجاد درآمد (در مقابل نرخ رشد کاربر). طرح هایی که بر اساس مدل رشد کاربر هستند نیاز به سرمایه گذاری های کلان در چند سری میباشند. لذا به غیر از مجموعه هایی مانند ایران اینترنت گروپ که میتواند چندین سری سرمایه گذاری با حجم بالا را گارانتی کند بقیه مجموعه های فعال این توانایی را ندارند لذا محکوم به شکست خواهند بود. توجه شود که هر چقدر کار جلوتر میرود حجم سرمایه های مورد نیاز بالاتر میرود که این امر با مشکلات جدی در ایران مواجه خواهد شد.
  • ارزش پیشنهادی در راستای کسب در آمد، ایجاد شغل، و یا کاهش مصرف توسط ذینفعان. با توجه به قدرت اقتصادی پایین خانواده های ایرانی و نرخ پایین پذیرش فناوری‌های نو طرح هایی موفق خواهند شد که به نوعی ایجاد اشتغال و یا کاهش هزینه های روزمره زندگی را به دنبال داشته باشند. و گرنه ایجاد رفاه بیشتر دغدغه بخش بسیار کوچکی از جامعه است، که نمیتواند به رشد استارتاپ کمک چندانی کند.
  • مشتریان احتمالی همه اقشار جامعه (در مقابل طبقه متوسط). با ضعیف شدن طبقه متوسط در ایران و کاهش تعداد و تاثیرگذاری آنها بسیاری از قواعد اجتماعی و همچنین قواعد کسب و کاری در کشور تغییر کرده است. به نظر میرسد در حال حاضر دو نوع کسب و کار احتمال موفقیت بالایی خواهند داشت اول آنهایی که سرویس ها و کالاهای لوکس به قشر متمول ارائه میکنند و دوم آنهایی که سرویس هایی که برای همه اقشار یعنی ضعیف، متوسط، و متمول مناسب باشد. توجه شود که یک نوع کالا احتمالا نمیتواند پاسخگوی نیاز همه اقشار جامعه باشد، ولی یک نوع سرویس میتواند مخاطبان بسیار گسترده ای داشته باشد.
  • مشتریان احتمالی مردم (در مقابل واحدهای اقتصادی کوچک و بزرگ) با توجه به مشکلات اقتصادی حاکم به جامعه ایران، واحدهای اقتصادی به شدت دچار مشکلات مالی هستند، و به ندرت میتوانند قراردادهای جدیدی ببندند، و یا خریدهای جدیدی انجام دهند. با این وجود مردم عادی با اینکه با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند با این حال راحت تر میتوانند دخل و خرج خود را مدیریت کنند.
  • در راستای حل مشکلات واقعی، روزانه، و ملموس مردم (در مقابل بازارسازی) ایران کشور در حال توسعه ای است، و بسیاری از کالاها و سرویس هایی که در کشورهای توسعه یافته مورد استفاده قرار میگیرند با مشکلات روزمره مردم در ایران متناسب نیست. بنابراین سرویس هایی میتوانند در ایران موفق شوند که واقعا درمانی برای این مشکلات باشند. نمونه آن نیز سرویس های پرداختی که در ایران رواج پیدا کرده است به هیچ عنوان در بازارهای کشورهای توسعه یافته مورد استفاده قرار نمیگیرد.
  • حجم کل بازار روزانه بیشتر از 1 میلیارد تومان (در مقابل بازارهای خرد) با توجه به وضعیت نابسامان شهرنشینی در تهران، و نبود امکانات گسترده و منظم در شهر، و به علت بسیاری موارد دیگر پیدا کردن بازارهایی با حجم بازار 1 میلیارد تومان در روز کار سختی نیست. توجه شود که حجم بازار حمل و نقل شخصی (و نه عمومی) در تهران از 10 میلیارد تومان بیشتر است. این حجم بالای روزانه بازار احتمال موفقیت را بسیار بالا میبرد.
  • حداقل توسعه فناوری با تمرکز بر بازاریابی و جذب مشتری. مصرف کننده ایرانی به مانند هر کشور در حال توسعه دیگری سطح پذیرش فناوری پایینتری نسبت به مشابه خود در کشورهای توسعه یافته دارد. بنابراین سرویس های ارائه شده به آن نیازی به فناوری های پیچیده ندارد، و حتی پیچیدگی فناوری موجب دفع مشتری خواهد شد. لذا طرح هایی که با حداقل فناوری و با تمرکز به جذب مشتری در بازار فعالیت میکنند احتمال موفقیت بالایی خواهند داشت.

سرمایه گذاری خطرپذیر به نوعی از تأمین مالی گفته می­‌شود که در آن سرمایه گذار بر روی استارتاپ‌ها و شرکت‌های کوچک با ریسک بالا سرمایه گذاری می‌کند و معتقد است که این شرکت‌ها دارای پتانسیل رشد خوبی در بلندمدت هستند. سرمایه گذاران جسور عموماً جزو افراد یا نهادهای ثروتمندی مانند تأمین­‌سرمایه­‌ها، صندوق‌های بازنشستگی، نهادهای خیریه و دانشگاهی، شرکت‌های بزرگ و غیره هستند. البته از نظر من مهم‌ترین تفاوت بین VC  و سرمایه گذر سنتی اینه که VC در موفقیت و شکست شرکت شریک میشه ولی سرمایه گذار سنتی کاری به موفقیت و شکست شما نداره، سرمایه رو در اختیارتون قرار میده و اگر سرمایه رو از دست بدید و شکست بخورید مقروض و بدهکارش خواهید شد.

معمولا استارتاپ‌ها سعی دارند که ارزش بالایی را نشان بدن، چون که پیش خودشون میگن بیشتر اون پولی که لازم داریم و میتونیم در ازای از دست دادن سهم کمی داشته باشیم و اینکه کلا دوست دارن ارزش سهمی که دارند بیشتر بشه و جذابه. امااا این میتونه در نهایت به ضررشون تموم بشه، چرا؟

استارتاپی که تازه شروع به کار کرده مثلا یک سال، ارزش گذاری که براش انجام میشه بر اساس یکسری فرضیات مثل میزان رشد سالانه و projection از درآمدزایی شون هستش و بزرگ در نظر گرفتن اینها که تاثیر مستقیم روی ارزش استارتاپ داره، روی انتظارات برای دوره بعدی سرمایه گذاری هم تاثیر می‌گذارند.  ولی فرض کنید که سال بعد این استارتاپ لازم داره که دوباره جذب سرمایه داشته باشه و الانhistorical data بیشتری داره و ممکنه اون projection  ها و فرضیاتی که گرفته شده بود واسش تا ارزش بالایی رو نشون بده، تحقق پیدا نکرده باشه و اینجاست که ارزشگذاری دوباره براساس داده‌های به روز شده سخت میشه و ممکنه ارزش جدید فرق آنچنانی با ارزش قبلیش نداشته باشه و ارزشی که در مقایسه با ارزش گذاری قبلی منطقی به نظر میاد رو نشه با این داده‌ها نشون داد.

 


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 17
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 7
  • باردید دیروز : 18
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 25
  • بازدید ماه : 93
  • بازدید سال : 740
  • بازدید کلی : 3,440